دل من برگ پاییزه ،
که زیر غصه می پوسه
¤¤لب پُر زهر این تقدیر
داره زخمامو می بوسه
¤¤نفس از سینه بیرون شد
از اون وقتی که غم اومد
¤¤ببین حتی تو این قحطی ،
نشونی از تو کم اومد
¤¤لبالب بغض و فریادم
میون این سکوت تو
¤¤چرا اسمم نشد یک بار ،
کمی ذکر قنوت تو ؟
¤¤چرا از غصه لبریزی ؟
مگه اون عشق سابق نیست ؟
¤¤گریزونی از آغوشم
دلم واسه تو لایق نیست ؟
¤¤سبک میشم اگه حتی ،
بگی احساسی پیدا نیست
¤¤سکوتو بشکن آهسته
؛ بگو توی دلت جا نیست
¤¤بذار یک شب دل آروم شه
؛نشه قهر تو کابوسش
¤¤اگه باغ دلت واشه ،
میام آهسته پابوسش
¤¤نذار مرداب رسوا شم
؛ میون دشت تنهایی
¤¤بیا آغوشتو وا کن؛
تو که آبی دریایی
تاریخ: جمعه 6 بهمن 1391برچسب:اشعارعاشقانه,اشعار زهره طغیانی,متن ادبی عاشقانه,متن ادبی,سکوتوبشکن آهسته(زهره طغیانی),
ارسال توسط نــاهـــــیــد
آخرین مطالب